جدول جو
جدول جو

معنی بج بین - جستجوی لغت در جدول جو

بج بین
دروگر، کارگر دروکننده محصول برنج
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باغ بین
تصویر باغ بین
بینندۀ باغ، آنکه به تماشای باغ برود، برای مثال باغ بین را چه غم که شاخ شکست / باغبان راست غصه ای گر هست (اوحدی - ۵۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کج بین
تصویر کج بین
لوچ، کسی که چشمش پیچیده باشد، کژبین، چپ چشم، چشم گشته، کج چشم، گاج، گاژ، کاج، کاچ، کوچ، کلیک، کلاژ، کلاژه، کلاج، احول، دوبین
آنکه به جنبه های منفی چیزی توجه می کند، بد اندیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی دین
تصویر بی دین
آنکه دین ندارد، لامذهب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازبین
تصویر بازبین
کسی که در راه آهن، تماشاخانه یا جای دیگر بلیت ها را بازدید و رسیدگی می کند، کنترلر
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ کَ کُ نَنْ دَ / دِ)
که کج بیند. احول. لوچ. کاج. (ناظم الاطباء) ، آنکه خطا بیند. کسی که به خطا نگرد. (فرهنگ فارسی معین) :
نیست کج بین را ز ناز آن بهشتی رو خبر
ورنه هر چین جبین آغوش حوردیگرست.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بین بین
تصویر بین بین
حد وسط دو چیز نه خوب و نه بد متوسط بینابین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با این
تصویر با این
با وجود این مع هذا علاوه بر این
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مجرب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : تشکیل مصلحت خانه ملفقه از عقلا وقت و مجربین عصر. . ، جمع مجرب در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ما بین
تصویر ما بین
میانه ی
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که در امری یا در همه امور بنظر سوء ظن نگرد مقابل خوش بین، آنکه جهان آفرینش را پر از یاء س و حرمان و بدبختی داند مقابل خوش بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بو بین
تصویر بو بین
قرقره، ماسوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو بین
تصویر دو بین
آنکه یک چیز را دو تا بیند احول، دو رو منافق
فرهنگ لغت هوشیار
عمل بدبین ببد گمانی نگریستن در امری یا در همه امور مقابل خوش بینی، اعتقاد باینکه جهان پر از بدبختی و یاء س و حرمان است مقابل خوش بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز بین
تصویر باز بین
آنکه بلیتهای ورودی را بازدید کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج بین
تصویر کج بین
دو بین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازبین
تصویر بازبین
وارسی کننده، کنترل کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بک بیگ
تصویر بک بیگ
پارسی ترکی شده بغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج بین
تصویر کج بین
آن که خطا بیند، احول، لوچ، دوبین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی بیم
تصویر بی بیم
آمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از با بینش
تصویر با بینش
Insightfully
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی بیان
تصویر بی بیان
Ineloquent, Unexpressive, Unstated
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پشت سرهم شدن، پی در پی شدن، جور شدن، ردیف شدن، مهیا شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از با بینش
تصویر با بینش
проницательно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی بیان
تصویر بی بیان
невнятный , бессловесный , неуказанный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با بینش
تصویر با بینش
scharfsinnig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی بیان
تصویر بی بیان
uneloquent, ausdruckslos, nicht angegeben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با بینش
تصویر با بینش
проникливо
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی بیان
تصویر بی بیان
невиразний , без виразу , не зазначений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی بیان
تصویر بی بیان
niewyrazisty, bez wyrazu, niewskazany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با بینش
تصویر با بینش
przenikliwie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با بینش
تصویر با بینش
富有洞察力地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی بیان
تصویر بی بیان
不流利的 , 无表情的 , 未声明的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با بینش
تصویر با بینش
de maneira perspicaz
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی بیان
تصویر بی بیان
ineloquente, inexplicável, não declarado
دیکشنری فارسی به پرتغالی